تو می خواستی بشی سنگ صبورم
تو شدی سنگ و من هنوز صبورم
دلم نگرفته از اینکه رفته ای …
دلگیرم از همه دوست داشتن هایی که گفتی ولی نداشتی …
اسم هر دویمان را در گینس ثبت میکنند
تو در دروغ گفتن رکورد زدی …
من در باور کردن …
بدترین حسرتی که در زندگی می خوریم
از کارهای خطایی که مرتکب شده ایم ، نیست …
بلکه از این است که…
چرا کارهای درست را برای کسی که لیاقتش را نداشته
انجام داده ایم …
نگران نباش ، نفرینت نمیکنم !
همین که دیگر جایت در دعاهایم خالیست ، برایت کافیست !
نه پیشانی من به لب های تو رسید …
نه لیاقت تو به احساس من …
چیزی به هم بدهکار نیستیم
هر دو کم آوردیم !
شیشه نازک احساس مرا دست نزن !
چِندشم می شود از لک انگشت دروغ !
آن که میگفت که احساس مرا می فهمد …
کو کجا رفت ؟ که احساس مرا خوب فروخت !
دلگیر نباش !
تقصیر از خودت بود !
دسته کلید علاقه که گم شد
باید عوض میکردی قفل تمام آرزوها را !
مغرور احساسم شدی
گذشتی از رو گریه هام
لعنت به لحظه هایی که
تو همه چی بودی برام
چقدر خوبه بعضی از آدما بدونن که اگر چیزی رو به روشون نمیاری
“از سادگی نیست”
شاید دیگه اونقدر واست مهم نیستن که روشون حساس باشی
وقتی دیر رسیدم و با دیگری دیدمت
فهمیدم که گاهی
هرگز نرسیدن بهتر از دیر رسیدن است
جهت اطلاع از آخرین تغییرات وب سایت نازترین در خبرنامه وبلاگ ثبت نام کنید:
نظرات شما عزیزان: